بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 710

1. زین دو شرر داغ دل هستی ما عبرتیست

2. کاغذ آتش زده محضر کم‌فرصتیست

3. زیر فلک آنقدر خجلت مهلت مبر

4. زندگی خضر هم یک دو نفس تهمتیست

5. آن همه پاینده نیست غلغل جاه و حشم

6. کوس و دهل‌ هرکجاست ‌چون ‌تب‌غب نوبتیست

7. خاک ز سعی غبار بر فلکش نیست بار

8. سجده غنیمت شمار عالم دون همتی ست

9. غیر غبار نفس هیچ نپیموده‌ایم

10. بادهٔ دیگر کجاست شیشهٔ ما ساعتی ست

11. چشمت اگر باز شد محو خیالات باش

12. فهم تماشاکراست آینه همه حیرتیست

13. تهمت اعمال زشت ننگ جقیقت مباد

14. آدمی ابلیس نیست لیک حسد لعنتیست

15. آینه در زنگبار چاره ندارد ز زنگ

16. همدم بدطینتان قابل بی‌حرمتیست

17. نخل گداز آبیار از بن و بارش مپرس

18. گریه چه خرمن‌ کنیم حاصل شمع آفتی ست

19. نم به جبین محو کن تا ندری جیب شرم

20. گر عرق آیینه شد ننگ ادب‌ کسوتی ست

21. شمع نسوزد چرا بر سر پروانه‌ها

22. بت به غم برهمن ز آتش سنگش ستیست

23. تاب و تب موج و کف‌، خارج دریا شمار

24. قصهٔ کثرت محو ان بیدل ما وحدتی ست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آن که از سنبل او غالیه تابی دارد
* باز با دلشدگان ناز و عتابی دارد
شعر کامل
حافظ
* خموش باش که گفتی بسی و کس نشنید
* که این دهل ز چه بام‌ست و این بیان ز کجا
شعر کامل
مولوی
* با گل و بلبل اگر باد نه بوی تو رساند
* آن چرا جامه دران آمد و این نعره زنان
شعر کامل
جامی