بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 734

1. جهان ز جنس اثرهای این و آن خالیست

2. به هرزه وهم مچینیدکاین دکان خالیست

3. گرفته است حوادث جهان مکان را

4. ز عافیت چه زمین و چه آسمان خالیست

5. به رنگ چنبر دف در طلسم پیکر ما

6. به هرچه دست زنی منزل فغان خالیست

7. ز شکرتیغ تویارب چسان برون آید

8. دهان زخم اسیری‌که از زبان خالیست

9. اگرچه شوق تو لبریز حیرتم دارد

10. چوچشم آینه آغوش من همان خالیست

11. ترشحی به مزاج سحاب فیض نماند

12. که آستین‌کریمان چو ناودان خالیست

13. به چشم زاهد خودبین چه توتیا وچه خاک

14. که ازحقیقت بینش چوسرمه‌دان‌خالیست

15. کدام جلوه‌که نگذشت زین بساط غرور

16. تو هم بتازکه میدن امتحان خالیست

17. فریب منصب‌گوهر مخورکه همچو حباب

18. هزارکیسه درین بحر بیکران خالیست

19. ز چاک دانهٔ خرما، شد اینقدر معلوم

20. که از وفا دل سخت شکرلبان خالیست

21. گهر زیأس‌،‌کمر، برشکست‌، موج نبست

22. دلی‌که پر شود از خود ز دشمنان خالیست

23. به جیب تست اگر خلوتی و انجمنی‌ست

24. برون ز خویش‌کجا می‌روی جهان خالیست

25. به همزبانی آن چشم سرمه‌سا بیدل

26. چو میل سرمه‌، زبان من از بیان خالیست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چو گفتمش که دلم را نگاه دار چه گفت
* ز دست بنده چه خیزد خدا نگه دارد
شعر کامل
حافظ
* تاک اگر دست حمایت برنیارد ز آستین
* کیست کز دست فلک گیرد گریبان مرا؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* نیستم محتاج کسوت چون فقیران دگر
* همچو به می روید از تن خرقه پشمینه ام
شعر کامل
صائب تبریزی