بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 839

1. چنین‌که عمر تأملگر شتاب‌گذشت

2. هوای آبله‌ای از سر حباب گذشت

3. به چشم‌بند جهان این چه سحرپردازی‌ست

4. که بی‌حجابی آن جلوه از نقاب‌گذشت

5. به هر طرف نگرم دود دل پرافشان است

6. کدام سوخته زین وادی خراب گذشت

7. جنون‌پرستی اغراض ننگ طبع مباد

8. حیا نماند چو انصاف از حساب‌گذشت

9. کسی به چارهٔ تسکین ما چه پردازد

10. که تا به داغ رسیدیم ماهتاب‌گذشت

11. ز مصرع نفس واپسین عیان‌گردید

12. که ما ز هر چه‌گذشتیم انتخاب‌گذشت

13. سیاهکار فضولی مخواه موی سفید

14. کفن چوپرده د‌رد باید از خضاب‌گذشت

15. صفا کدورت زنگار چشم نزداید

16. ز سایه کس نتواند در آفتاب گذشت

17. ز خود تهی شو و از ورطهٔ خیال برآی

18. به آن‌کنار همین‌کشتی ز سراب‌گذشت

19. به عیش غفلت عمری‌که نیست‌کس نرسد

20. فغان‌که فرصت تعبیر هم به خواب‌گذشت

21. ز سوز سینه‌ام آگه‌که‌کرد محفل را

22. که اشک دود شد و از سرکباب‌گذشت

23. ندانم از چه غرض بال فرصت افشاندم

24. شرر بیانی‌ام از حاصل جواب گذشت

25. به وادیی‌که نفس بود رهبربیدل

26. همین تأمل رفتن‌گران رکاب‌گذشت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* در حسرت بنفشه خطان زمانه است
* چشمی که ما سفید چو بادام کرده ایم
شعر کامل
صائب تبریزی
* دل شیر دارد تن ژنده پیل
* نهنگان برآرد ز دریای نیل
شعر کامل
فردوسی
* اشک اگر پای شفاعت نگذارد به میان
* که جدا می کند از هم دو صف مژگان را؟
شعر کامل
صائب تبریزی