بیدل دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 888

1. عمری‌ست ‌سرشکی نزد از دیدهٔ تر موج

2. این بحر نهان ‌کرد در آغوش ‌گهر موج

3. تحریک نفس آفت دلهای خموش است

4. بر کشتی ما اره بود جنبش هر موج

5. دانا ثمر حادثه را سهل نگیرد

6. در دبدهٔ درباست همان تار نظر موج

7. سرمایهٔ لاف من و ما گرد شکستی‌ست

8. جز عجز ندارد پر پرواز دگر موج

9. پپداست‌که در وصل هم آسودگیی نیست

10. بیهوده به دریا نزند دست به سر موج

11. بر باد فناگیر چه آفاق و چه اشیا

12. گر محرم دریاا شده باشی منگر موج

13. آگاه قدم میل حدوثش چه خیال است

14. گر محرم دریا شده باشی منگر موج

15. ما را تپش دل نرسانید به جایی

16. پیداست ‌که یک قطره زند تا چقدر موج

17. تا بر سر خاکستر هستی ننشینم

18. چون شمع نی‌ام ایمن از این اشک شرر موج

19. مشکل‌ که نفس با دل مایوس نلرزد

20. دارد ز حباب آینه در پیش نظر موج

21. بیدل دم اظهار حیاپیشه خموشی‌ست

22. از خشک‌لبی چاره ندارد به‌گهر موج


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پرویز به هر بزمی زرین تره گستردی
* کردی ز بساط زر زرین تره را بستان
شعر کامل
خاقانی
* ضرورتست که پیش تو پنجه نگشایم
* مرا که قوت بازوی زورمند تو نیست
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* جوانمرد اگر راست خواهی ولی است
* کرم پیشهٔ شاه مردان علی است
شعر کامل
سعدی