غزل شمارهٔ 107
1. به وقت فصل بهار از چمن مکن اعراض
2. جهان ز لاله و گل بین به رنگ و بوی ریاض
3. میان حوضه ی چشمم ز خون برست گیاه
4. چنانکه لاله ی سیراب بر کنار حیاض
5. شمامه ی سر زلفت که شام رعناییست
6. چو باد صبح فرح بخش و داف الاَمراض
7. ز هر خیال و تصور که غیر دوست بود
8. ضمیر صافی ابن حسام شد مرتاض
9. مرا ز کعبه و بتخانه کوی اوست غرض
10. همین وسیله تمامم ز جملگی اعراض
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده