غزل شمارهٔ 116
1. چو خاک تا نشود تخته ی من اندر خاک
2. ز لوح سینه نگردد رقوم عشق تو پاک
3. ز سوز سینه خبر می دهد به غمّازی
4. سرشک سرخ و رخ زرد و دیده ی نمناک
5. متاب رشته ی زلفت ز ما درین گرداب
6. که میل کشتی ما می کند نهنگ هلاک
7. چه غم ز طعنه ی دشمن اگر تو باشی دوست
8. که نیش همدم نوش است و زهر با تریاک
9. به زهر می کشدم عقل مفسد ابن حسام
10. خیال فاسدش از سر ببر به شیره ی تاک
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده