ابن حسام خوسفی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 165

1. دلم به چشم تو آمد به دودمان سیاه

2. حذر نکرد همانا ز خان و مان سیاه

3. ز قید زلف تو پرهیز می کند دل من

4. چنانکه مار گزیده ز ریسمان سیاه

5. زبان برید قلم راز من هویدا کرد

6. سرش بریده که در من کشد زبان سیاه

7. فغان که صومعه گیران دورنگ و زّراقند

8. به درعه های سفید و به طیلسان سیاه

9. شبی دراز به باید که من بپردازم

10. شکایت سر زلف تو با شبان سیاه

11. چو خط سبز تو بگرفت طرف چشمه نوش

12. خضر به آب حیات امد از مکان سیاه

13. نشان خال تو بر دل نگاشت ابن حسام

14. که هرگزش مرواد از دل آن نشان سیاه


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* فارغی از قدر جوانی که چیست
* تا نشوی پیر ندانی که چیست
شعر کامل
نظامی
* از گشایش نبود بهره تهی مغزان را
* پسته پوچ محال است که خندان گردد
شعر کامل
صائب تبریزی
* از گل پارسیم غنچه عیشی نشکفت
* حبذا دجله بغداد و می ریحانی
شعر کامل
حافظ