ابن حسام خوسفی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 172

1. چون ذرّه به خورشید تو داریم هوایی

2. در فهم نیازیم به جز روی تو رایی

3. از باغچه وصل تو بی برگ و نواییم

4. باشد که ز گلرنگ تو یابیم نوایی

5. آن غمزه که دی وعده وفا کرد به امروز

6. آه ار نکند عمر من امروز وفایی

7. ما عمر دراز قد چون سرو تو جوییم

8. گر چه نبد از جانب اوطال بقایی

9. در راه بسی دست زنان بی سر و پاییم

10. ما هم بزنیم آنچه توان دستی و پایی

11. با زلف تو حیف است که در بند خطاییم

12. چون چین سر زلف تو کو نافه گشایی

13. هجر تو کشیدیم به سودای وصالی

14. درد تو چشیدیم به امید دوایی

15. شب ناله من دامن افلاک بگیرد

16. آخر رسد این ناله شبگیر به جایی

17. در پای تو مردن هوس ابن حسام است

18. هیهات که شاهیست تمنَّای گدایی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* غنچه گو تنگ دل از کار فروبسته مباش
* کز دم صبح مدد یابی و انفاس نسیم
شعر کامل
حافظ
* کنون کوه و بیابانرا نبات از عودتر باشد
* کنون شاخ درختانرا لباس از پرنیان باشد
شعر کامل
فرخی سیستانی
* لاله رخساره بخون شوید و سیراب شود
* سرو کوتاه کند دست و سرافراز آید
شعر کامل
خواجوی کرمانی