ابن حسام خوسفی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 18

1. خوشتر ز آستان تو ما را مقام نیست

2. کوی تو کم ز روضه دار السلام نیست

3. گفتم که خاک راه تو ام ملتفت نشد

4. بیچاره من که اینقدرم احترام نیست

5. گفتم بیا که از غم لعل تو سوختم

6. گفت این طمع به غیر تمنای خلم نیست

7. آیینه وجود که زنگار غم گرفت

8. ساقی صفاش جز به می لعل فام نیست

9. می ده که محتسب نکند منع شرب ما

10. آری به بزم ساقی ما می حرام نیست

11. صوفی که منع باده صافی همی کند

12. او را خبر ز لذت شرب مدام نیست

13. کردم به سرو نسبت قدش به غمزه گفت

14. ای بی بصیر خموش که او را خرام نیست

15. اندوه یار و درد فراق و غم دیار

16. آخر ببین که بر دل ما زین کدام نیست

17. هستند بندگان و غلامان تو را بسی

18. یک بنده مطیع چو ابن حسام نیست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گرت هواست که معشوق نگسلد پیمان
* نگاه دار سر رشته تا نگه دارد
شعر کامل
حافظ
* هر دو عالم قیمت خود گفته ای
* نرخ بالا کن که ارزانی هنوز
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* غرض از کون تو بودی که ز پروردن نخل
* گرچه از خار گذر نیست غرض هم رطبست
شعر کامل
انوری