ابن حسام خوسفی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 36

1. مسلمانان دلی دارم جراحت

2. ندانم تا مرا زین دل چه راحت

3. لبم ریش دلم را تازه دارد

4. ز بس کان لب همی ریزد ملاحت

5. بیا کر حسرت لعل تو چشمم

6. میان موج خون دارد سیاحت

7. چو صبحت دوش دیدم بر سر بام

8. به شب پنداشتم الشَّمس لاحَت

9. سر زلف تو شام است و رخت صبح

10. مبارک باد شامت با صباحت

11. دگر بر هم نیارد دیده نرگس

12. که گل بیدار شد و الطَّیرُ ناحَت

13. لب ابن حسام از شوق آن لب

14. ز طوطی می برد گوی فصاحت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از تو با مصلحت خویش نمی‌پردازم
* همچو پروانه که می‌سوزم و در پروازم
شعر کامل
سعدی
* جز از گوی و میدان نبودیش کار
* گهی زخم چوگان و گاهی شکار
شعر کامل
فردوسی
* می شود در لقمه اول ز جان خویش سیر
* بر سر خوان لئیمان هر که مهمان می شود
شعر کامل
صائب تبریزی