ابن حسام خوسفی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 55

1. بیا بیا که در این خظه ی خراب آباد

2. نگشت بی تو دمی این دل خراب آباد

3. گره زن آن زلف بنفشه بر لاله

4. که کار بسته ی من جز بدان گره نگشاد

5. چو لاله صرف مکن با پیاله حاصل عمر

6. که دور مایه ی جوراست و دهر بی بنیاد

7. به ناز خویش مبین در نیاز من بنگر

8. که روزگاربسی چون من و تو دارد یاد

9. نسیم عقده ی زلفت اگرچه خوشبویست

10. درو مپیچ که نتوان گره زدن در باد

11. فروغ لاله مگر عکس روی شیرین است

12. که گرد کوه برآمد به دیدن فرهاد

13. نشان همی دهد از خط و خدّ و بالایت

14. بنفشه و گل نسرین و قامت شمشاد

15. هزار دیده ی نرگس به قامتت نگران

16. زنار خویش توچون سرو از آن همه آزاد

17. ز زهد خشک ریائی دلم به تنگ آمد

18. «زدیم بر صف رندان و هرچه بادا باد»

19. به آشکار بده می به دست ابن حسام

20. «شراب و عیش نهان چیست کار بی بنیاد»


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* زلف پر چین تو مشاطه شبی شانه نکرد
* که دو صد خون به دل محرم و بیگانه نکرد
شعر کامل
فروغی بسطامی
* هر کسی را نتوان گفت که صاحب نظرست
* عشقبازی دگر و نفس پرستی دگرست
شعر کامل
سعدی
* خود هنوزت پسته خندان عقیقین نقطه‌ایست
* باش تا گردش قضا پرگار مینایی کشد
شعر کامل
سعدی