اقبال لاهوریجاویدنامه (فهرست)

شمارهٔ 14-طاسین گوتم

«توبه آوردن زن رقاصهٔ عشوه فروش»

گوتم

1. می دیرینه و معشوق جوان چیزی نیست

2. پیش صاحب نظران حور جنان چیزی نیست

3. هر چه از محکم و پاینده شناسی گذرد

4. کوه و صحرا و بر و بحر و کران چیزی نیست

5. دانش مغربیان فلسفه مشرقیان

6. همه بتخانه و در طوف بتان چیزی نیست

7. از خود اندیش و ازین بادیه ترسان مگذر

8. که تو هستی و وجود دو جهان چیزی نیست

9. در طریقی که به نوک مژه کاویدم من

10. منزل و قافله و ریگ روان چیزی نیست

11. بگذر از غیب که این وهم و گمان چیزی نیست

12. در جهان بودن و رستن ز جهان چیزی هست

13. آن بهشتی که خدائی بتو بخشد همه هیچ

14. تا جزای عمل تست جنان چیزی هست

15. راحت جان طلبی راحت جان چیزی نیست

16. در غم همنفسان اشک روان چیزی هست

17. چشم مخمور و نگاه غلط انداز و سرود

18. همه خوبست ولی خوشتر از آن چیزی هست

19. حسن رخسار دمی هست و دمی دیگر نیست

20. حسن کردار و خیالات خوشان چیزی هست

رقاصه

21. فرصت کشمکش مده این دل بیقرار را

22. یک دو شکن زیاده کن گیسوی تابدار را

23. از تو درون سینه ام برق تجلئی که من

24. با مه و مهر داده ام تلخی انتظار را

25. ذوق حضور در جهان رسم صنم گری نهاد

26. عشق فریب می دهد جان امیدوار را

27. تا به فراغ خاطری نغمهٔ تازه ئی زنم

28. باز به مرغزار ده طایر مرغزار را

29. طبع بلند داده ئی بند ز پای من گشای

30. تا به پلاس تو دهم خلعت شهریار را

31. تیشه اگر بسنگ زد این چه مقام گفتگوست

32. عشق بدوش می کشد این همه کوهسار را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چو بوسید پیکان سرانگشت اوی
* گذر کرد بر مهرهٔ پشت اوی
شعر کامل
فردوسی
* از صحبت مردم دل ناشاد گریزد
* چون آهوی وحشی که ز صیاد گریزد
شعر کامل
رهی معیری
* کوه و دریا و درختان همه در تسبیح‌اند
* نه همه مستمعی فهم کنند این اسرار
شعر کامل
سعدی