شمارهٔ 215-تهذیب
1. انسان که رخ ز غازهٔ تهذیب بر فروخت
2. خاک سیاه خویش چو آئینه وانمود
3. پوشید پنجه را ته دستانه حریر
4. افسونی قلم شد و تیغ از کمر گشود
5. این بوالهوس صنم کدهٔ صلح عام ساخت
6. رقصید گرد او به نواهای چنگ و عود
7. دیدم چو جنگ پرده ناموس او درید
8. جز یسفک الدما و «خصیم مبین» نبود
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده