اقبال لاهوریپیام مشرق (فهرست)

شمارهٔ 251-جهان عشق نه میری نه سروری داند

1. جهان عشق نه میری نه سروری داند

2. همین بس است که آئین چاکری داند

3. نه هر که طوف بتی کرد و بست زناری

4. صنم پرستی و آداب کافری داند

5. هزار خیبر و صد گونه اژدر است اینجا

6. نه هر که نان جوین خورد حیدری داند

7. بچشم اهل نظر از سکندر افزون است

8. گداگری که مآل سکندری داند

9. به عشوه های جوانان ماه سیما چیست؟

10. در آبه حلقهٔ پیری که دلبری داند

11. فرنگ شیشه گری کرد و جام و مینا ریخت

12. به حیرتم که همین شیشه را پری داند

13. چه گویمت ز مسلمان نا مسلمانی

14. جز اینکه پور خلیل است و آزری داند

15. یکی به غمکدهٔ من گذر کن و بنگر

16. ستاره سوخته ئی کیمیا گری داند

17. بیا به مجلس اقبال و یک دو ساغر کش

18. اگرچه سر نتراشد قلندری داند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* وصیت همین است جان برادر
* که اوقات ضایع مکن تا توانی
شعر کامل
سعدی
* از آن پس نمیرم که من زنده‌ام
* که تخم سخن من پراگنده‌ام
شعر کامل
فردوسی
* خرمن گل بود و شد از مرگ شاخ زعفران
* صد گلستان بیش ارزد زعفران عاشقان
شعر کامل
مولوی