اقبال لاهوریپیام مشرق (فهرست)

شمارهٔ 283-نوای مزدور

1. ز مزد بندهٔ کرپاس پوش محنت کش

2. نصیب خواجهٔ ناکرده کار رخت حریر

3. ز خوی فشانی من لعل خاتم والی

4. ز اشک کودک من گوهر ستام امیر

5. ز خون من چو زلو فربهی کلیسا را

6. بزور بازوی من دست سلطنت همه گیر

7. خرابه رشک گلستان ز گریهٔ سحرم

8. شباب لاله و گل از طراوت جگرم

9. بیا که تازه نوا می تراود از رگ ساز

10. مئی که شیشه گدازد به ساغر اندازیم

11. مغان و دیر مغان را نظام تازه دهیم

12. بنای میکده های کهن بر اندازیم

13. ز رهزنان چمن انتقام لاله کشیم

14. به بزم غنچه و گل طرح دیگر اندازیم

15. به طوف شمع چو پروانه زیستن تا کی؟

16. ز خویش اینهمه بیگانه زیستن تا کی؟


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چون صدف هرکس که دندان بر سر دندان نهد
* سینه اش بی گفتگو گنجینه دریا شود
شعر کامل
صائب تبریزی
* راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست
* آن جا جز آن که جان بسپارند چاره نیست
شعر کامل
حافظ
* نار چو بیمار تؤی خود بخور
* عرضه مکن بر دگران نار خویش
شعر کامل
ناصرخسرو