اقبال لاهوریزبور عجم (فهرست)

شمارهٔ 113-می دیرینه و معشوق جوان چیزی نیست

1. می دیرینه و معشوق جوان چیزی نیست

2. پیش صاحب نظران حور و جنان چیزی نیست

3. هرچه از محکم و پاینده شناسی گذرد

4. کوه و صحرا و بر و بحر و کران چیزی نیست

5. دانش مغربیان فلسفهٔ مشرقیان

6. همه بتخانه و در طوف بتان چیزی نیست

7. از خود اندیش و ازین بادیه ترسان مگذر

8. که تو هستی و وجود دو جهان چیزی نیست

9. در طریقی که بنوک مژه کاویدم من

10. منزل و قافله و ریگ روان چیزی نیست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* همه دانش ما به بیچارگیست
* به بیچارگان بر بباید گریست
شعر کامل
فردوسی
* از سیاهی نامه اعمال خود را پاک کرد
* هر که زین ماتم سرا با موی چون کافور رفت
شعر کامل
صائب تبریزی
* با ما بساز یکنفس آخر که همچو عود
* ما را بسوخت مطربهٔ پرده‌ساز باز
شعر کامل
خواجوی کرمانی