شمارهٔ 17-برون کشید ز پیچاک هست و بود مرا
1. برون کشید ز پیچاک هست و بود مرا
2. چه عقده ها که مقام رضا گشود مرا
3. تپید عشق و درین کشت نا بسامانی
4. هزار دانه فرو کرد تا درود مرا
5. ندانم اینکه نگاهش چه دید در خاکم
6. نفس نفس به عیار زمانه سود مرا
7. جهانی از خس و خاشاک در میان انداخت
8. شرارهٔ دلکی داد و آزمود مرا
9. پیاله گیرز دستم که رفت کار از دست
10. کرشمه بازی ساقی ز من ربود مرا
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده