اقبال لاهوریزبور عجم (فهرست)

شمارهٔ 39-شب من سحر نمودی که به طلعت آفتابی

1. شب من سحر نمودی که به طلعت آفتابی

2. تو به طلعت آفتابی سزد اینکه بی حجابی

3. تو بدرد من رسیدی بضمیرم آرمیدی

4. ز نگاه من رمیدی به چنین گران رکابی

5. تو عیار کم عیاران تو قرار بیقراران

6. تو دوای دل فگاران مگر اینکه دیریابی

7. غم و عشق و لذت او اثر دو گونه دارد

8. گهی سوز و دردمندی گهی مستی و خرابی

9. ز حکایت دل من تو بگو که خوب دانی

10. دل من کجا که او را بکنار من نیابی

11. به جلال تو که در دل دگر آرزو ندارم

12. بجز این دعا که بخشی به کبوتران عقابی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به گیتی که کشتست فرزند را
* دلیر و جوان و خردمند را
شعر کامل
فردوسی
* دی زمانی به تکلف بر سعدی بنشست
* فتنه بنشست چو برخاست قیامت برخاست
شعر کامل
سعدی
* جای شادی نیست زیر این سپهر نیلگون
* خنده در هنگامه ماتم نمی باید زدن
شعر کامل
صائب تبریزی