شمارهٔ 179 - در مدح سلطان محمود بن سبکتگین غزنوی
1. با من به شابهار به سر برد چاشتگاه
2. ماه من آنکه رشک برد زود و هفته ماه
3. گفت: این فراخ پهنا دشت گشاده چیست
4. گفتم: که عرضه گه شه بیعدد سپاه
5. گفتا: چه خوانم این شه آزاده را بنام ؟
6. گفتم:یمین دولت محمود دین پناه
7. گفتا: پناه شرع رسولست و پشت دین ؟
8. گفتم: بلی و پیشرو طاعت اله
9. گفتا: کنون کجاست مرا ده نشان ازو ؟
10. گفتم: که زیر سایه آن رایت سیاه
11. گفت : آنکه پیش عرضه گهش ایستاده است
12. گفتم: به پیشگاه بود جای پیشگاه
13. گفتا:ز هیبتش بهر اسد همی دلم
14. گفتم: زهیبتش دل چون که شود چو کاه
15. گفت: آن هزار و هفتصد و اند کوه چیست ؟
16. گفتم: هزارو هفتصد و اند پیل شاه
17. گفت: آنهمه ز پیشرو هندوان ستد ؟
18. گفتم: بلی و داشت به مردانگی نگاه
19. گفت : آن زره و ران زبر هر یکی که اند ؟
20. گفتم: بتان مملکت آرای رزمخواه
21. گفتا: که سرو خوانمشان یا مه تمام ؟
22. گفتم: که سرو با کمر و ماه با کلاه
23. گفتا: که عرضه گاه شه این دشت خرمست ؟
24. گفتم: بلی و نیست چنین هیچ عرضه گاه
25. گفتا: چنو دگر به جهان هیچ شه بود؟
26. گفتم: ز من مپرس به شهنامه کن نگاه
27. گفتا: که شاهنامه دروغست سر بسر
28. گفتم: تو راست گیر و دروغ از میان بکاه
29. گفتا: ملک به پیلان چه استاند از ملوک ؟
30. گفتم: ولایت و سپه و گنج و تاج و گاه
31. گفتا: چرا همی نبردشان بسوی روم ؟
32. گفتم: کنون برد که کنون آمده ست گاه
33. گفتا: چگونه گردد از ایشان بلاد روم ؟
34. گفتم: چنانکه کوه گهردار چاه چاه
35. گفتا: ز کفر پاک شود شهرهای روم ؟
36. گفتم: چنانکه سیم نفایه میان گاه
37. گفتا: که اسب اوبه گه رزم چون بود ؟
38. گفتم: میان خون اعادی کند شناه
39. گفتا: چسان رود چو به رودی و رسد فراز ؟
40. گفتم: چو مرغ برگذرد بر سرمیاه
41. گفتا: که برتر ازملکان چون از و گذشت ؟
42. گفتم: کسی که یابد ازو جاه و پایگاه
43. گفتا: که خدمتش ملکان را چه بردهد ؟
44. گفتم: که تخت و مملکت و آبروی و جاه
45. گفتا: گناهکار که زی وی شود به عذر؟
46. گفتم: ثواب و خدمت یابد بر آن گناه
47. گفتا: زمانه خاضع او باد روز و شب
48. گفتم: خدای ناصر او باد سال و ماه
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده