شمارهٔ 1
1. چو لهراسپ بنشست بر تخت داد
2. به شاهنشهی تاج بر سر نهاد
3. جهان آفرین را ستایش گرفت
4. نیایش ورا در فزایش گرفت
5. چنین گفت کز داور داد و پاک
6. پر امید باشید و با ترس و باک
7. نگارندهٔ چرخ گردنده اوست
8. فرایندهٔ فره بنده اوست
9. چو دریا و کوه و زمین آفرید
10. بلند آسمان از برش برکشید
11. یکی تیز گردان و دیگر بجای
12. به جنبش ندادش نگارنده پای
13. چو موی از بر گوی و ما در میان
14. به رنج تن و آز و سود و زیان
15. تو شادان دل و مرگ چنگال تیز
16. نشسته چو شیر ژیان پرستیز
17. ز آز و فزونی به یکسو شویم
18. به نادانی خویش خستو شویم
19. ازین تاج شاهی و تخت بلند
20. نجوییم جز داد و آرام و پند
21. مگر بهرهمان زین سرای سپنج
22. نیاید همی کین و نفرین و رنج
23. من از پند کیخسرو افزون کنم
24. ز دل کینه و آز بیرون کنم
25. بسازید و از داد باشید شاد
26. تن آسان و از کین مگیرید یاد
27. مهان جهان آفرین خواندند
28. ورا شهریار زمین خواندند
29. گرانمایه لهراسپ آرام یافت
30. خرد مایه و کام پدرام یافت
31. از آن پس فرستاد کسها به روم
32. به هند و به چین و به آباد بوم
33. ز هر مرز هرکس که دانا بدند
34. به پیمانش اندر توانا بدند
35. ز هر کشوری بر گرفتند راه
36. برفتند پویان به نزدیک شاه
37. ز دانش چشیدند هر شور و تلخ
38. ببودند با کام چندی به بلخ
39. یکی شارسانی برآورد شاه
40. پر از برزن و کوی و بازارگاه
41. به هر برزنی جشنگاهی سده
42. همهگرد بر گردش آتشکده
43. یکی آذری ساخت برزین به نام
44. که با فرخی بود و با برز و کام
بعدی
هیچ نظری ثبت نشده