شمارهٔ 1
1. چو بنشست بهرام بهرامیان
2. ببست از پی داد و بخشش میان
3. به تاجش زبرجد برافشاندند
4. همی نام کرمان شهش خواندند
5. چنین گفت کز دادگر یک خدای
6. خرد بادمان بهره و داد و رای
7. سرای سپنجی نماند به کس
8. ترا نیکوی باد فریادرس
9. به نیکی گراییم و فرمان کنیم
10. به داد و دهش دل گروگان کنیم
11. که خوبی و زشتی ز ما یادگار
12. بماند تو جز تخم نیکی مکار
13. چو شد پادشاهیش بر چار ماه
14. برو زار بگریست تخت و کلاه
15. زمانه برین سان همی بگذرد
16. پیش مردم آزور بشمرد
17. می لعل پیش آور ای روزبه
18. چو شد سال گوینده بر شست و سه
19. چو بهرام دانست کامدش مرگ
20. نهنگی کجا بشکرد پیل و کرگ
21. جهان را به فرزند بسپرد و گفت
22. که با مهتران آفرین باد جفت
23. بنوش و بباز و بناز و ببخش
24. مکن روز بر تاج و بر تخت دخش
25. چو برگشت بهرام را روز و بخت
26. به نرسی سپرد آن زمان تاج و تخت
27. چنین است و این را بیاندازه دان
28. گزاف فلک هر زمان تازه دان
29. کنون کار نرسی بگویم همی
30. ز دل زنگ و زنگار شویم همی
هیچ نظری ثبت نشده