فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 14

1. اگر فضل خدای ما بجنبش جا دهد ما را

2. بعشق او دهیم از جان و دل فردوس اعلا را

3. بآب چشم و رنگ زرد و داع بندگی بر دل

4. که در کاراست ما را نیست حاجت حقتعالی را

5. بود تاویل این مصراع حافظ آنچه من گفتم

6. باب ورنگ وخال وخط چه حاجت روی زیبا را

7. نباشد لطف او با ما چه سود از زهد و از تقوی

8. چوباشد لطف اوبا ما چه حاصل زهدوتقوی را

9. ولی ما را بباید طاعت و تقوی و اخلاصی

10. ادب باید رعایت کرد امر حق تعالی را

11. بلی ما را نباشد کار بارّد و قبول او

12. که او بهتر شناسد خبث و طیب و طینت ما را

13. بترس از آنچه در اول مقدر شد برای تو

14. باهل معرفت بگذار بس حل معما را

15. بیاخاموش شو ای فیض از این اسرار و دم در کش

16. که کس نگشود و نگشاید بحکمت این معما را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
* گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت
شعر کامل
حافظ
* از متاع عاریت بر خود دکانی چیده ام
* وام خود خواهد ز من هر دم طلبکاری جدا
شعر کامل
صائب تبریزی
* از آبگینه حوصلۀ ما تُنُک تر است
* صبر از دلی طلب که درو منزلِ تو نیست
شعر کامل
نظیری نیشابوری