فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 191

1. روم از هوش اگر بینم بکامت

2. ندارم طاقت شرب مدامت

3. خیالت کَر بخاطر بگذرانم

4. روم از خویشتن بیرون تمامت

5. نمی یارم بنزدیک تو آمد

6. که دورست از طریق احترامت

7. نیم چون قابل بزم وصالت

8. ببو خرسندم و تکرار نامت

9. خوشا آن سر که در پای تو باشد

10. خوشا آن چشم که بیند صبح و شامت

11. بخود دیگر نیاید تا قیامت

12. سری کو جرعه نوشد زجامت

13. شود آزاد از دنیا وعقبی

14. اگر مرغ دلی افتد بدامت

15. مبارک طایری فرخنده مرغی

16. که صبح و شام گردد گرد بامت

17. چو برخاک رهی افتد گذارت

18. نهم آنجا جبین بر نقش گامت

19. کنم جانرا فدای خاک پایش

20. کسی کارد بنزد من پیامت

21. جهانی پر شود از نقل و باده

22. کند چون ناقلی نقل کلامت

23. سلامت در سلامت باشد او را

24. که روزی گردش روزی سلامت

25. ندانم تا چه مستی ها کند فیض

26. چه گوئی کیست یا چیست نامت

27. سخن کوته کنم تا کس نگوید

28. که چند و چند ازین گفتار خامت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* روز سیه مرگ شود شمع مزارت
* هر خار که از پای فقیری بدر آری
شعر کامل
صائب تبریزی
* کدامین آتشین رخسار بزم افروز عالم شد؟
* که خون زاهدان خشک، جوش ارغوان دارد
شعر کامل
صائب تبریزی
* صد هزاران حیف از آن سرو سهی قامت که بود
* قامتش سرو سهی بالای بستان جهان
شعر کامل
هاتف اصفهانی