فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 204

1. در تنم دل خون شد از دلهای کج

2. سینه ام بریان شد از آرای کج

3. میکند هر لحظه چندین فتنه راست

4. این فسون دیو در دلهای کج

5. از زبان این ، سخن در گوش آن

6. میرود چون کفش کج در پای کج

7. در بدن از دل سرایت می کند

8. قوم کج دلراست سرتاپای کج

9. چشمشان کج گوششان کج کج زبان

10. فعلشان کج قولشان کج رای کج

11. کج برآید بر زبان و چشم و گوش

12. چون بود در سینها دلهای کج

13. پیشوا چون کج بود پیرو کج است

14. کج سرانرا نیست جز دمهای کج

15. سوختم تاچند بینم زین خران

16. انتصاب قامت دلهای کج

17. از کجیهای کجان افلاک راست

18. کجروی آئین و سر تا پای کج

19. راستی خواهی نیارم دید فیض

20. بیش ازین دلهای کج آرای کج


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی برکند
* چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور
شعر کامل
حافظ
* تو اعتماد مکن بر کمال و دانش خویش
* که کوه قاف شوی زود در هوات کنند
شعر کامل
مولوی
* فرخنده باد طلعت خوبت که در ازل
* ببریده‌اند بر قد سروت قبای ناز
شعر کامل
حافظ