فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 220

1. غم کشت مرا ز دست غم داد

2. فریاد ز غم هزار فریاد

3. اجزای مرا ز هم فروریخت

4. غم داد مرا چو گرد بر باد

5. بنیاد مرا نهاد بر غم

6. آن روز که ساخت دست استاد

7. بنیاد منست بر غم و هم

8. غم میکندم ز بیخ و بنیاد

9. ای دوست بگو بغم که تا کی

10. بر جان اسیر خویش بیداد

11. نی نی نکنم شکایت از غم

12. ویرانه عشق از غم آباد

13. چون مایهٔ شادیست هر غم

14. گوهر شادی فدای غم باد

15. گر غم نبود کدام شادی

16. ویران باید که گردد آباد

17. از غم دارم هر آنچه دارم

18. ای غم بادا روان تو شاد

19. خوش باش ای فیض در گذار است

20. گر شادی و گر غمست چون باد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آن چه هر شب بگذرد از چرخ فریاد منست
* و آن چه آن مه را به خاطر نگذرد یاد منست
شعر کامل
محتشم کاشانی
* وعدۀ لطف و کرم را مکن ای دوست خلاف
* کز کریمان نسزد آنچه خلاف کرم است
شعر کامل
جامی
* مشوی ای دیده نقش غم ز لوح سینه حافظ
* که زخم تیغ دلدار است و رنگ خون نخواهد شد
شعر کامل
حافظ