فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 288

1. شوریدهٔ صحرائی در خانه چسان باشد

2. از عقل چو شد برتر فرزانه چسان باشد

3. تا نگذرد از هستی دستش ندهد مستی

4. تا جان ندهد از کف جانانه چسان باشد

5. عشق ار نکند مستش کی دوست دهد دستش

6. تا می نخورد زان کف مستانه چسان باشد

7. میخانه نباشد سر لذت ندهد مستی

8. یکدم چو تهی ماند میخانه چسان باشد

9. آن یار چو شد یارش بگسست ز اغیارش

10. با مردم بیگانه همخانه چسان باشد

11. آنرا که کند عاقل عاشق نتواند شد

12. و آن را که کند عاشق فرزانه چسان باشد

13. آن را که کند دلشاد اندوه کجا بیند

14. آنرا که کند آباد ویرانه چسان باشد

15. آنرا که کند یاری هرگز نکشد خواری

16. و آنرا که دهد رازی بیگانه چسان باشد

17. آنرا که کند مجنون از عقل چه دریابد

18. و آنرا که خرد بخشد دیوانه چسان باشد

19. آنرا که دهد عشقی پنهان نتواند کرد

20. گر پرده نیفتد زو افسانه چرا باشد

21. تا دل نبرد دلبر شوری نفتد در سر

22. شور ار نفتد در سر غمخانه چسان باشد

23. چون فیض باو ره برد یکجرعه از آن میخورد

24. جز عشق رخ او را کاشانه چسان باشد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* یافت در بی بصری گمشده خود یعقوب
* بصر از هر که گرفتند بصیرت دادند
شعر کامل
صائب تبریزی
* نمی دانم چه خصمی با نوای بلبلان دارد
* که شبنم هر سحر در گوش گل سیماب می ریزد
شعر کامل
صائب تبریزی
* دلی دارم که از تنگی درو جز غم نمی‌گنجد
* غمی دارم ز دلتنگی که در عالم نمی‌گنجد
شعر کامل
محتشم کاشانی