فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 312

1. تا می نخورم زان کف مستانه نخواهم شد

2. تا او نزند راهم دیوانه نخواهم شد

3. تا تن نکنم لاغر جانم نشود فربه

4. تا جان ندهم از کف جانانه نخواهم شد

5. از خویش تهی گشتم تا پر شدم از عشقش

6. دیگر ز چنین یاری بیگانه نخواهم شد

7. ناصح تو منه بندم بیهوده مده پندم

8. صد سال اگر گوئی فرزانه نخواهم شد

9. گفتی که مشو عاشق دیوانه کند عشقت

10. گر توندهی پندم دیوانه نخواهم شد

11. عقلست گر آبادی ویرانگیم خوش تر

12. ور عقل شود ویرانه نخواهم شد

13. آن قطرهٔ بارانم کاندر صدفی افند

14. بی پرورش دریا دردانه نخواهم شد

15. معشوق مجازی را هنگامهٔ بازی را

16. گر شمع شود پیشم پروانه نخواهم شد

17. دل را بخدا بندم تا خانهٔ حق باشم

18. دل را به بتان ندهم بت‌خانه نخواهم شد

19. در عشق بتان کس افسانهٔ عالم شد

20. من لیک بدین افسان افسانه نخواهم شد

21. دیوار کندم جادو در عشق پری رویان

22. دل می ندهم از کف دیوانه نخواهم شد

23. فیض است وره مردان شوریدگی و افغان

24. با مردم فرزانه همخانه نخواهم شد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* در این چمن چو درآید خزان به یغمایی
* رهش به سرو سهی قامت بلند مباد
شعر کامل
حافظ
* غصه در آن دل بود کز هوس او تهیست
* غم همه آن جا رود کان بت عیار نیست
شعر کامل
مولوی
* آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست
* خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد
شعر کامل
حافظ