فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 318

1. چو مهر دوست بر دل تافت این ویرانه روشن شد

2. سراسر مشعلی شد دل تمام خانه روشن شد

3. کنون روز من از دل دل از مهرش روشنی دارد

4. ز نور شبچراغ عشق این کاشانه روشن شد

5. شبی پروانهٔ جانم بگرد شمع او گردید

6. ز عشق شمع آتش خو دل پروانه روشن شد

7. بجامم ریخت ساقی در سحر گه تا شدم بیدار

8. شرابی کز صفای آن دل دیوانه روشن شد

9. کشیدم جام گردید از فروغ می روانم صاف

10. صفا بیرون تراوید از رخم میخانه روشن شد

11. گذشتم بر در بتخانه دلهای سیه دیدم

12. ز توحید آیتی خواندم بت و بتخانه روشن شد

13. حدیث فیض دلهای سپهرا میکند روشن

14. دل زهاد را دیدم کزین افسانه روشن شد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از اندیشهٔ بد بپرداز دل
* برافراز تاج و برفراز دل
شعر کامل
فردوسی
* عیب شیرین دهنان نیست که خون می‌ریزند
* جرم صاحب نظرانست که دل می‌بندند
شعر کامل
سعدی
* باغ سلام می‌کند سرو قیام می‌کند
* سبزه پیاده می‌رود غنچه سوار می‌رسد
شعر کامل
مولوی