فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 346

1. هر که حرفی ز کتاب دل ما گوش کند

2. هر چه از هر که شنیده است فراموش کند

3. تا ابد از دو جهان بیخبر افتد مدهوش

4. هر که یک جرعه می از ساغر ما نوش کند

5. لذت مستی بی‌باده ما هر که چشید

6. کی دگر یاد شراب و هوس هوش کند

7. هر که دید است رخ او ندهد گوش به پند

8. چشم خود وقف بر آن زلف و بناگوش کند

9. افسدوهاست شه عشق که در قریهٔ دل

10. هرچه یابد همه را بیخود و مدهوش کند

11. ز آسمان بهر نثارش طبق نور آید

12. سینهٔ خویش بر اسرار چو سرپوش کند

13. پخت دل ز آتش سودای غم بیهوده

14. فیض مگذار که این دیک دگر جوش کند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آتش زهد و ریا خرمن دین خواهد سوخت
* حافظ این خرقه پشمینه بینداز و برو
شعر کامل
حافظ
* و گر شمشیر برگیری سپر پیشت بیندازم
* که بی شمشیر خود کشتی به ساعدهای سیمینم
شعر کامل
سعدی
* برو ای سپر ز پیشم که به جان رسید پیکان
* بگذار تا ببینم که که می‌زند به تیرم
شعر کامل
سعدی