فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 364

1. خوش آنکه کشتگان غمش را ندا کنند

2. تا وعده‌های وفا را وفا کنند

3. آندم که دوست گوید ای کشتگان من

4. از لذت خطاب ندانم چها کنند

5. در شور و وجد و رقص درآیند عاشقان

6. از شوق دوست جامه جان را قبا کنند

7. آندم که دوست پرسش بیمار خود کند

8. دردش یکان یکان همه کار دوا کنند

9. سر گر بپای دوست فشانند عاشقان

10. هر دم برای دادن جان جان فدا کنند

11. عشاق اگر الست دگر بشنوند ازو

12. بیخود شوند و تا بقیامت بلی کنند

13. گر فیض محو دوست شود حالت نماز

14. کروبیان قدس باو اقتدا کنند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سخندانیّ و خوشخوانی نمی‌ورزند در شیراز
* بیا حافظ که تا خود را به ملکی دیگر اندازیم
شعر کامل
حافظ
* همه کارم ز خود کامی به بدنامی کشید آخر
* نهان کی ماند آن رازی کز او سازند محفل‌ها
شعر کامل
حافظ
* جامه نیلی گشت و از سیلی رخم نیلوفری
* عاقبت این بود رنگم زین خم خاکستری
شعر کامل
وحشی بافقی