فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 400

1. ای دل مخواه کام که حاصل نمیشود

2. حق از برای کام تو باطل نمیشود

3. لذت شناس نیست که از دوست غافلست

4. لذت کسی شناخت که غافل نمیشود

5. تا جا گرفته عشق تو در سینه یک نفس

6. از دل خیال روی تو زایل نمی شود

7. زنده است انکه در ره تو می شود شهید

8. مرده است آنکه بهر تو بسمل نمیشود

9. رو دل بدست آر بسعی از گداز تن

10. تن در گذار تا ندهی دل نمی شود

11. تن گردهی بآنچه نوشته است در ازل

12. رنجی که میرسد به تو باطل نمیشود

13. عاقل اگر به عشق دهد دل میسر است

14. عاشق ولی بموعظه عاقل نمی شود

15. جاهل اگر رود زپی علم می شود

16. عالم محقق است که جاهل نمی شود

17. ای فیض راه میکده عشق بیش گیر

18. دل بی طواف میکده کامل نمیشود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گر ز چین آشوب برخیزد عجب نبود که باز
* بر سر زلف تو افتاده‌ست چین تازه‌ای
شعر کامل
فروغی بسطامی
* رهنوردانی که چون خورشید تنها می روند
* از زمین پست بر اوج ثریا می روند
شعر کامل
صائب تبریزی
* گویند که در سینه غم عشق نهان کن
* در پنبه چسان آتش سوزنده بپوشم
شعر کامل
فروغی بسطامی