فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 426

1. سوخت هرچند دل بجان نرسید

2. کارد غم به استخوان نرسید

3. جان بسی کند و روی یار ندید

4. دست کوشش باستخوان نرسید

5. یای خواهش ازین جهان کندم

6. دست کوشش بدان جهان نرسید

7. خواستم تا به آسمان برسم

8. دست کوته به نردبان نرسید

9. خواستم دل ز غم بپردازم

10. دست رازم بهم زبان نرسید

11. غصه این و آن دلم خون کرد

12. قصه دل به این و آن نرسید

13. غمگساری نماند در عالم

14. بکسی از کسی فغان نرسید

15. از غم جان خبر نشد دل را

16. ناله دل بگوش جان نرسید

17. بس دعائیکه از زمین برخواست

18. بازگشت و بآسمان نرسید

19. غم پیری نخورد پیر سپهر

20. بفغان دل جوان نرسید

21. غم جانی نخورد جانانی

22. دل زاری بدلستان نرسید

23. سوخت پروانه شمع رحم نکرد

24. گل بفریاد بلبلان نرسید

25. ناله هرچند از دلم افروخت

26. شرری رو به آسمان نرسید

27. از خوش آنکسکه تازه آمد و رفت

28. نو بهارش بمهر جان نرسید

29. هرکه چون فیض دل ز دنیا کند

30. بره عقبیش زیان نرسید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* رندان سلامت می‌کنند جان را غلامت می‌کنند
* مستی ز جامت می‌کنند مستان سلامت می‌کنند
شعر کامل
مولوی
* از سر شمشیر و از نوک قلم زاید هنر،
* ای برادر، همچو نور از نار و نار از نارون
شعر کامل
ناصرخسرو
* خوشا نماز و نیاز کسی که از سر درد
* به آب دیده و خون جگر طهارت کرد
شعر کامل
حافظ