فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 457

1. تجلی حسنه من معدن النور

2. فدّک القلب منی دکه الطور

3. حرزت صاعقا ثم استفقت

4. رأیت الموت و الاحیا بلاصور

5. تخرب فی هواه دار جسمی

6. و لکن بیت قلبی فیه معمور

7. و من ینظر الی آیات وجهه

8. یجده مصحفّافی الحسن مسطور

9. حوالی خده شعرات خضر

10. کان المسک ممزوج بکافور

11. و ما الخضراء شعرا حول فیه

12. فراهم آمدهٔ گرد شکر مور

13. نهنگ عشق دل را لقمهٔ کرد

14. چو افتادم در این در یاری پر شور

15. دموعی بحر و الهجران نیران

16. من بیچاره غرق بحر مسجور

17. ازینسان شعرها میگوئی ای فیض

18. نویسد تا ملک بر رق منشور


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شعر و عرش و شرع از هم خاستند
* تا دو عالم زین سه حرف آراستند
شعر کامل
عطار
* عقل ار چه شگرف کدخداییست
* بی خوان تو آب و نان ندارد
شعر کامل
مولوی
* گفتیم عشق را به صبوری دوا کنیم
* هر روز عشق بیشتر و صبر کمترست
شعر کامل
سعدی