فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 497

1. غم با دلت آشناست ای فیض

2. جانت هدف بلاست ای فیض

3. هر درد و غمی که روز و شب زاد

4. بر جان و دلت قضاست ای فیض

5. هر فتنه که از سپهر آید

6. اندر سر تست جایش ای فیض

7. خم و دردی که از حبیبت

8. بی مرهم و بی دواست ای فیض

9. چه زخم و چه درد هرچه او کرد

10. هم مرهم و هم شفاست ای فیض

11. رد تو دوا غم تو شادیست

12. چون روی تو با خداست ای فیض

13. حاشا که ز غم کنی شکایت

14. دانی چو غم از کجاست ای فیض


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کجا روم که بمیرم بر آستان امید
* اگر به دامن وصلت نمی‌رسد دستم
شعر کامل
سعدی
* مردمی هرگز ز چشم او ندیدم،گر چه من
* می کشم روغن به زور جذبه ازبادام خشک
شعر کامل
صائب تبریزی
* هر شام و سحر عکس گل و نسترن از باغ
* سرخاب و سفید آب کند روی هوا را
شعر کامل
سلمان ساوجی