فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 546

1. بهوای تو می‌شویم هلاک

2. وز برای تو می‌شویم هلاک

3. بر سر آتش تو می‌سوزیم

4. در هوای تو می‌شویم هلاک

5. می‌دهیم از پی رضای تو جان

6. در رضای تو می‌شویم هلاک

7. گر پسندی که ما هلاک شویم

8. برضای تو می‌شویم هلاک

9. هر چه هستیم سخرهٔ قدریم

10. وز قضای تو می‌شویم هلاک

11. ای ردای تو کبریا تو کبیر

12. در ردای تو می‌شویم هلاک

13. در سرای وجود غیر تو نیست

14. در سرای تو می‌شویم هلاک

15. ما همه فانئیم و تو باقی

16. در سرای تو می‌شویم هلاک

17. لمن الملک واحد القهار

18. زین نداری تو می‌شویم هلاک

19. دل ما گرچه تنک و تاریکست

20. در فضای تو می‌شویم هلاک

21. همه جانها بدرگهت سپریم

22. در فنای تو می‌شویم هلاک

23. فیض چون نیستی سزای نجات

24. بسزای تو می‌شویم هلاک


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز گرد خوان نگون فلک طمع نتوان داشت
* که بی ملالت صد غصه یک نواله برآید
شعر کامل
حافظ
* من خود این سنگ به جان می‌طلبیدم همه عمر
* کاین قفس بشکند و مرغ به پرواز آید
شعر کامل
سعدی
* از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود
* زنهار از این بیابان وین راه بی‌نهایت
شعر کامل
حافظ