فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 553

1. پرورد گارا بنده‌ام الملک لک و الحمد لک

2. ز احسان تو شرمنده‌ام الملک لک و الحمد لک

3. دل بسته فرمان تو جان غرقه احسان تو

4. پیش تو سر افکنده‌ام الملک لک و الحمد لک

5. از خود ندارم هیچ هیچ جز احتیاج پیچ پیچ

6. وز تو برحم از زنده‌ام الملک لک و الحمد لک

7. دادی بمن جان رایگان گفتی بمن ده باز آن

8. جان میدهم تا زنده‌ام الملک لک و الحمد لک

9. گفتی بامرم سر بنه بهر لقایم جان بده

10. منت بجان من بنده‌ام الملک لک و الحمد لک

11. از لطف و از قهر تو من از زهر و پا زهر تو من

12. در گریه و در خنده‌ام الملک لک و الحمد لک

13. در عشق خودسوزی مرا چون شمع افروزی مرا

14. از لطف تو تابنده‌ام الملک لک و الحمد لک

15. راهم نمودی سوی خود دادی نشان کوی خود

16. جوینده یابنده‌ام الملک لک و الحمد لک

17. جانرا خریدی از ضلال دادی شرف گفتی تعال

18. کی من بدین ارزنده‌ام الملک لک و الحمد لک

19. از من نه خیر آید نه شر نی مالک نفعم نه ضر

20. تو مالک و من بنده‌ام الملک لک و الحمد لک

21. بی تو ز هر بد بدترم و ز هیچ هم بس کمترم

22. با تو بجان ارزنده‌ام الملک لک و الحمد لک

23. از خود فنای بیکران و ز تو بقای جاودان

24. من فانی پاینده‌ام الملک لک و الحمد لک

25. از خود نیرزم یک پشیز از تو شد این ناچیز چیز

26. آخر مکن شرمنده‌ام الملک لک و الحمد لک

27. ای فیض حق را بنده‌ام از غیر حق دل کنده‌ام

28. گویم بحق تا زنده‌ام الملک لک و الحمد لک


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کسی که قیمت ایام وصل نشناسد
* ببایدش دو سه روزی مفارقت کردن
شعر کامل
سعدی
* حیفم آید به قلم نام لبت برد دریغ
* که به صد قرن از آن طرفه کمان نتوان ساخت
شعر کامل
کمال خجندی
* دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای
* فرشته‌ات به دو دست دعا نگه دارد
شعر کامل
حافظ