فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 56

1. در وصل تو میزنند احباب

2. تاب هجران نماندشان بشتاب

3. بی تو جان تا بکی تواند زیست

4. دل بیچاره چند آرد تاب

5. بنماآفتابرا بسی ابر

6. بگشا از جمال خویش نقاب

7. تا بمانند عاقلان حیران

8. خشک مغزان شوند اولواالالباب

9. پیشوایان شوند تازه مرید

10. شیب را نو کنند عهد شباب

11. بنده و خواجه در هم آمیزند

12. یتفانی العبید فی الارباب

13. باخودآیند بیخودان هوا

14. هوشیاران شوند مست و خراب

15. نه بصر ماند از اولوا الابصار

16. نه ادب آید از اولوا الالباب

17. اینچنین روزی ار شود روزی

18. لیس فیض یری والااصجاب


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گذشت بر من مسکین و با رقیبان گفت
* دریغ حافظ مسکین من چه جانی داد
شعر کامل
حافظ
* چیده ایم از دو جهان دامن الفت چون سرو
* هر که از ما گذرد آب روان می دانیم
شعر کامل
صائب تبریزی
* گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من
* از خاک بیشتر نه که از خاک کمتریم
شعر کامل
سعدی