فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 595

1. چو دل در عشق می‌بستم ز خود خود را رها کردم

2. ملامت را صلا دادم سلامت را دعا کردم

3. نظر چون سوی من افکند دلدار از سر مستی

4. ز خود رفتم بخود باز آمدم بیخود چها کردم

5. لبش درمان جان شد چشمش اسرار محبت گفت

6. ز روی یار تحصیل اشارات و شفا کردم

7. قرار دل در آن دیدم که گیرم جای در زلفش

8. قراری یافت دل در بیقراری جابجا کردم

9. ندانستم در اول بندگی عشقست و دین رندی

10. در آخر عمر را در عشق و در رندی قضا کردم

11. حیات جاودان در عشق و در جان باختن دیدم

12. زدم خود را به تیغ عشق جان و دل فدا کردم

13. چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی

14. جفا کن جور کن جانا غلط گفتم خطا کردم

15. رهم بستی دلم خستی بدم گفتی نمی‌گوئی

16. چرا بستم چرا خستم چرا گفتم چرا کردم

17. بزیر لب نهان میگفت چون نی در غم ما فیض

18. بجانت هرچه کردم شکر کن کانها بجا کردم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آب چشمم مگر از خاک درت چاره شود
* ورنه این سیل پیاپی بکند بنیادم
شعر کامل
فروغی بسطامی
* هر کجا ویران بود آن جا امید گنج هست
* گنج حق را می‌نجویی در دل ویران چرا
شعر کامل
مولوی
* به بوی وصل گل از آشیان سفر کردم
* به وصل گل نرسیدم ز آشیان ماندم
شعر کامل
صائب تبریزی