غزل شمارهٔ 670
1. اگر بدیم و گر نیک خاکسار توایم
2. فتاده بر ره تو خاک رهگذار توایم
3. بلندی سرما خاکساری در تست
4. بنزد خلق عزیز بم از آنکه خوار توایم
5. توئی قرار دل ما اگر قراری هست
6. و گر قرار نداریم بیقرار توایم
7. بسوی تست بهر سو که میکنیم سفر
8. بهر دیار که باشیم در دیار توایم
9. اگر اطاعت تو میکنیم مخلص تو
10. و گر کنیم گناهی گناه کار توایم
11. بهر چه در دل ما بگذرد تو آگاهی
12. اگر ز خلق نهانیم آشکار توایم
13. ز کردهای بد خویشتن بسی خجلیم
14. بپوش پردهٔ عفوی که شرمسار توایم
15. اگر چه نامه سیاهیم از اطاعت تو
16. چو فیض دشمن دیویم و دوستدار توایم
17. بگوش هوش شنیدم که هاتفی میگفت
18. غمین مباش که ما یار غمگسار توایم
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده