غزل شمارهٔ 676
1. بکوی یار بیپروا گذشتیم
2. دل آنجا ماند و ما ز آنجا گذشتیم
3. غلط کی میتوان ز آنجا گذشتن
4. مگر ما بیخود و بی ما گذشتیم
5. نه ما ماند و نه سر ماند و نه پا ماند
6. هم از ما هم ز سر هم پا گذشتیم
7. چو از یار حقیقی بوی بردیم
8. ز هر گلدستهٔ رعنا گذشتیم
9. عیان دیدیم خورشید ازل را
10. ز هر مه طلعت زیبا گذشتیم
11. حدیث از شاهد و ساقی مگوئید
12. که این را خط زدیم و آنرا گذشتیم
13. بجان و دل غم مولی گزیدیم
14. هم از دنیا هم از عقبا گذشتیم
15. نمیپیچیم در زهاد و عباد
16. هم از اینها هم از آنها گذشتیم
17. نه از دنیا و عقبا طرف بستیم
18. بماندیم این دو را برجا گذشتیم
19. چو در اقلیم بیجانی رسیدیم
20. ز راه و منزل و ماوا گذشتیم
21. بخلوت خانهٔ توحید رفتیم
22. هم از لا و هم از الا گذشتیم
23. دل و جانرا بحق دادیم چون فیض
24. ز گفت و گو و از غوغا گذشتیم
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده