فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 678

1. هر جمیلی که بدیدیم بدو یار شدیم

2. هر جمالی که شنیدیم گرفتار شدیم

3. پیش هر لاله رخی ناله و زاری کردیم

4. چون بدیدیم ترا از همه بیزار شدیم

5. خار اغیار بسر پنجه غیرت کندیم

6. تا ز عکس رخ گلزار تو رخسار شدیم

7. بیخیر بر در میخانهٔ عشق افتادیم

8. قدح باده کشیدیم و خبردار شدیم

9. مست بودیم و سر از پای نمیدانستیم

10. از الست تو سراپا همه هشیار شدیم

11. خفته بودیم در اقلیم عدم آسوده

12. از سماع کن بیحرف تو بیدار شدیم

13. شربت لعل لبت بود شفای دل ما

14. هر گه از چشم خوشت خسته و بیمار شدیم

15. چه سعادت که در ایام غمت دست نداد

16. خنک آندم که بعشق تو گرفتار شدیم

17. فیضها از پی عشقت بدل و جان بردیم

18. زانسبب معتکف خانهٔ خمار شدیم

19. دم بدم نفخهٔ از غیب بجان می‌آید

20. تاز گلبانگ اشارات تو در کار شدیم

21. تا امانت بسپاریم کرم کن مددی

22. بامید مددت حامل این بار شدیم

23. هر کسی در همه کار از تو مدد میجوید

24. فیض هم از تو مدد یافت که هشیار شدیم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج
* فکر معقول بفرما گل بی خار کجاست
شعر کامل
حافظ
* کمال است در نفس انسان سخن
* تو خود را به گفتار ناقص مکن
شعر کامل
سعدی
* گریه شمع از برای ماتم پروانه نیست
* صبح نزدیک است، در فکر شب تار خودست
شعر کامل
صائب تبریزی