فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 727

1. تا چند بر باطل نهی ایدل مدار خویشتن

2. یکبار خود را یاد کن در روزگار خویشتن

3. از راه دوری آمدی هم راه دوری میروی

4. زآغاز کار خود به بین انجام کار خویشتن

5. حق را بجو از راه دین و ز شرع خیر المرسلین

6. حیران چرائی اینچنین در کار و بار خویشتن

7. از تست دردورنج تو وز تو دوا و گنج تو

8. گنج نهان خود خودی هم خود تومار خویشتن

9. در دل زعشق آتش فروز خود را در آن آتش بسوز

10. آتش شو و هم خود تو باش شمع مزار خوشتن

11. در راه حق منصور باش از هرچه جز‌حق دور باش

12. در راه عشق حق فکن از خویش بار خویشتن

13. جانم فدای آنکه او جانرا فدای عشق کرد

14. چون فیض شد در عید وصل قربان یار خویشتن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هزار گونه ادب جان ز عشق آموزد
* که آن ادب نتوان یافتن ز مکتب‌ها
شعر کامل
مولوی
* مدار نقطه بینش ز خال توست مرا
* که قدر گوهر یک دانه جوهری داند
شعر کامل
حافظ
* چو خورشید تیغ از میان برکشید
* سپاه شب تیره شد ناپدید
شعر کامل
فردوسی