غزل شمارهٔ 801
1. بیپرده رخ نما که شوم من فدای تو
2. در چشم من در آ که شوم من فدای تو
3. دور از چشم بد که سراپای نکوئیی
4. نزدیکتر بیا که شوم من فدای تو
5. خوب آمدی بیا که بپای تو جان دهم
6. دردم شود دوا که شوم من فدای تو
7. با من هر آنچه میکنی از لطف و قهر و ناز
8. هست آنهمه بجا که شوم من فدای تو
9. در خلد چون بناز خرامی برسم سیر
10. حورت کند دعا که شوم من فدای تو
11. بگذر ز فیض زود که دیریست داریش
12. در وعده لقا که شوم من فدای تو
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده