فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 813

1. خبری ای صبا ز یار بگو

2. سخنی چند از آن دیار بگو

3. از کسی گو قرار برد از دل

4. بر بی‌صبر و بی‌قرار بگو

5. یا ز من سوی او ببر خبری

6. حال این خستهٔ نزار بگو

7. خبر دیگران چه او پرسد

8. حرف من نیز زینهار بگو

9. ور ز من پرسد او و از غم من

10. حال زار دل فکار بگو

11. ور به بینی که گوش میدارد

12. از غم هجر بی‌شمار بگو

13. ور به بینی به تنگ می‌آید

14. کم کن از روی اختصار بگو

15. باز از هرچه بگذرد آنجا

16. خبری سوی فیض آر بگو


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* در رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
* من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می‌رود
شعر کامل
سعدی
* ای که می خندی چو گل در بوستان بی اختیار
* از گلاب گریه بی اختیار اندیشه کن
شعر کامل
صائب تبریزی
* جهان‌آفرین تا جهان آفرید
* سواری چو رستم نیامد پدید
شعر کامل
فردوسی