فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 844

1. ز هرچه آن غیر یار استغفرالله

2. ز بود مستعار استغفرالله

3. دمی کان بگذرد بی یاد رویش

4. از آن دم بیشمار استغفرالله

5. زبان کان تر بذکر دوست نبود

6. ز سرش الحذر استغفرالله

7. سر آمد عمر و یکساعت ز غفلت

8. نگشتم هوشیار استغفرالله

9. جوانی رفت پیری هم سر آمد

10. نکردم هیچ کار استغفرالله

11. نکردم یک سجودی در همه عمر

12. که آید آن بکار استغفرالله

13. خطا بود آنچه گفتم و آنچه کردم

14. از آنها الفرار استغفرالله

15. ز کردار بدم صد بار توبه

16. ز گفتارم هزار استغفرالله

17. شدم دور از دیار یار ای فیض

18. من مهجور زار استغفرالله


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* با نسخۀ طبیب چه کار آن مریض را
* کز خون دیده شربت و از غم غذا کند
شعر کامل
جامی
* بر آن سرم که ننوشم می و گنه نکنم
* اگر موافق تدبیر من شود تقدیر
شعر کامل
حافظ
* چرخ را آرامگاه عافیت پنداشتم
* آشیان کردم تصور ،خانه صیاد را
شعر کامل
صائب تبریزی