فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 852

1. بنه سر بحکم خدای یگانه

2. شود تا بحکمت جهان دو گانه

3. بخواه ازخدا غیر عقبی و دنیی

4. که بحر نوالش ندارد کرانه

5. نظر بر مدار از مسبب در اسباب

6. سببهاست حیران او در میانه

7. فلک گر به پیچد ز فرمان او سر

8. از آن شقتش میزند تازیانه

9. بپرداز خود را ز خود تا ببینی

10. که ما و شما نیست الا بهانه

11. بصورت بود جور و معنی عدالت

12. شکایت مکن از جفای زمانه

13. بدام تن افتاد تا مرغ جانم

14. دلش خون شد از حسرت آشیانه

15. چو از موطن اصلیم یاد آید

16. روانم شود بی‌خودانه روانه

17. مجو فیض از بی‌نشانه نشانی

18. که نتوان نشان داد از بی‌نشانه


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مسکین بنفشه بر سر زانو نهاده سر
* با جامه کبود پریشان و سوگوار
شعر کامل
سلمان ساوجی
* قلندران حقیقت به نیم جو نخرند
* قبای اطلس آن کس که از هنر عاریست
شعر کامل
حافظ
* نخل بند چمن حسن تو بر قدرت خویش
* آفرین کرد چو نخل قد دلجوی تو ساخت
شعر کامل
محتشم کاشانی