فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 937

1. مست و بی پروا بیغما میروی

2. لا اوحش الله خوب و زیبا میروی

3. غارت جانهاست مقصود دلت

4. تا بعزم صید دلها میروی

5. میروی و همرهت دلهای ما

6. تا نه نپنداری که بی پا میروی

7. میروی و صد هزاران دل ز پی

8. در خیالت آنکه تنها میروی

9. میروی و شهر ویران میشود

10. شهر صحرا میشود تا میروی

11. شهر صحرا گشت و صحرا شهر شد

12. تا ز منزل سوی صحرا میروی

13. هم تماشای خودت خوشتر بود

14. گر بسیری یا تماشا میروی

15. جان و دل خواهم بقربانت کنم

16. یکنفس می‌ایستی یا میروی

17. فیض در گرد رهت مشگل رسد

18. تند و تلخ و چست و زیبا میروی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سخن را روی گرم از قید خاموشی برون آرد
* سپند از آتش سوزان بلند آواز می گردد
شعر کامل
صائب تبریزی
* باد گیسوی درختان چمن شانه کند
* بوی نسرین و قرنفل بدمد در اقطار
شعر کامل
سعدی
* به روی تازه نتوان پرده پوش فقر گردیدن
* که آتش عاقبت از دست خالی در چنار افتد
شعر کامل
صائب تبریزی