فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 947

1. چه شود اگر در آئی بطریق آشنائی

2. ز طریق آشنائی چه شود اگر در آئی

3. بر بیکسی بیائی دل خستهٔ بجوئی

4. دل خستهٔ بجوئی بر بیکسی بیائی

5. نروی ره جدائی سپری طریق الفت

6. سپری طریق الفت نروی ره جدائی

7. بر عاشقان بیائی غم خستگان بداری

8. غم خستگان بداری بر عاشقان بیائی

9. بجز از در گدائی بر تو رهی ندارم

10. بر تو رهی ندارم بجز از در گدائی

11. ببهانهٔ گدائی بدر سرایت آیم

12. بدر سرایت آیم ببهانهٔ گدائی

13. بنوای بینوائی غزلی مگر سر آیم

14. غزلی مگر سر آیم بنوای بینوائی

15. چو تو زلف میگشائی دل فیض میگشاید

16. دل فیض میگشاید چو تو زلف میگشائی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* حریم عشق را درگه بسی بالاتر از عقل است
* کسی آن آستان بوسد که جان در آستین دارد
شعر کامل
حافظ
* آسوده گر از سنگ شد، از ارّه جدا نیست
* نخلی که درین باغ، ثمر هیچ ندارد
شعر کامل
حزین لاهیجی
* سرو چون نازد به خوبی در بهارستان ناز
* از سهی سرو نگارستان من یاد آورید
شعر کامل
محتشم کاشانی