فیض کاشانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 99

1. من و هزار گدا همچو من بنزد تو هیچست

2. گدا چه پادشهان زمن بنزد تو هیچست

3. کجا رسند بحسن تو دلبران خطائی

4. بتان چین و خطا و ختن بنزد تو هیچست

5. ندیده روی تو ورنه به بت کجا نگرستی

6. نکوترین بتی از برهمن بنزد تو هیچست

7. بهار عارض تو برد آبروی بهاران

8. بهار و گلشن و طرف چمن بنزد تو هیچست

9. ببوی زلف تو کی میرسد نسیم بهاری

10. عبیر و عنبرو مشک ختن بنزد توهیچست

11. بنفشه چیست سمن کیست پیش زلف و رخ تو

12. بنفشه وسمن ونسترن بنزد تو هیچست

13. نبات و قند بدان لب کجا رسد بحلاوت

14. نبات و قندو شکر من بمن بنزد توهیچست

15. کجا لطافت دندان تست عقد گهر را

16. صفای گوهر و درّ عدن بنزد تو هیچست

17. به پیش قد تومر سرو را چه قدر و چه رفعت

18. قد صنوبر و سرو چمن بنزد تو هیچست

19. بگرید ار همه عمر از فراق روی تو عاشق

20. نگوئیش که چه خواهی زمن بنزد تو هیچست

21. هلاک گشت اگرعاشق از غم وهم اگر زیست

22. هلاک گشتن چون زیستن بنزد تو هیچ است

23. خموش گردد اگر فیض ور غزل بسراید

24. خموش گشتنش و دم زدن بنزد تو هیچ است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* میگساری که لب و چشم تو بیند، داند
* که چرا از نظرم شکر و بادام افتاد
شعر کامل
فروغی بسطامی
* ساقی به چند رنگ می اندر پیاله ریخت
* این نقش‌ها نگر که چه خوش در کدو ببست
شعر کامل
حافظ
* طبیبم گفت درمانی ندارد درد مهجوری
* غلط می‌گفت خود را کشتم و درمان خود کردم
شعر کامل
وحشی بافقی