فروغی بسطامی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 140

1. ای آب زندگانی یک نکته از دهانت

2. تا چند رحمتی نیست بر حال تشنگانت

3. دردا که بر لب آید جانم ز تشنه کامی

4. وآب حیات دارد لعل گهرفشانت

5. با من مکن مدارا اکنون که در محبت

6. شد رازم آشکارا از غفرهٔ نهانت

7. ای بوستان خوبی خارم ز بی‌نوایی

8. بگذار تا بچینم برگی ز بوستانت

9. هرگز کسی نیاید غیر از تو در خیالم

10. تا کیست در خیالت یا چیست در کمانت

11. بخت ار مدد نماید ای ترک سخت بازو

12. هم می‌خورم خدنگت، هم می‌کشم کمانت

13. مفتون تست خلقی الحق که می‌توان گفت

14. هم آفت زمینت هم فتنهٔ دهانت

15. تا کی حدیث واعظ از هول رستخیز است

16. برخیز تا ببیند بالای دل ستانت

17. چشم از دو کون پوشم گر اوفتد به دستم

18. یا طرف آستینت یا خاک آستانت

19. گر پرده بر گشایی از این طرب فروغی

20. اول نظر نماید جان را فدای جانت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خویش من آنست که از عشق زاد
* خوشتر از این خویش و تباریم نیست
شعر کامل
مولوی
* زره ز زلف گره گیر بر تن است تو را
* به روز رزم چه حاجت به جوشن است تو را
شعر کامل
فروغی بسطامی
* ایکه از بهر نمازت گوش جان بر قامتست
* قامتی را جوی کاید سرو پیشش در نماز
شعر کامل
خواجوی کرمانی